خدایا من حواسم به همه هست به جز تو
پس تو هم حق داری، حواست به همه باشه به جز من . . .
از تصادف جان سالم بدر برده بود
و می گفت زندگی خود را مدیون ماشین مدل بالایش است
و خدا همچنان لبخند می زد . . .
الهی در شب قبرم بسوزان / ولی محتاج نامردان مگردان
اعطا کن دست بخشش همتت را / خجل از روی محتاجان مگردان . . .
یا رب گناه جمله جهان را به ما ببخش / ما را سپس به رحمت بی منتها ببخش
هر چند ما نه ایم سزاوار رحمتت / ما را بدانچه نیست سزاوار ما ببخش . . .
راهی نمیبینم ، آینده پنهان است اما مهم نیست
همین کافیست که تو راه را میبینی و من تو را . . .
خدا یا گر نبخشی آنچه خواهم/گر ببخشی درد وبلا تو با هم
به نام حکمت آنرا می پذیرم/که عشق غیر تو باشد گناهم . . .
نا کرده گناه در جهان کیست ؟ بگو
آن کَس که گنه نکرده چون زیست؟بگو
پس فرق میان من و تو چیست؟ بگو . . .
آفرین ها بر تو بادا ای خدا / ناگهان کردی مرا از غم جدا
گر سر هر موی من گردد زبان / شکر های تو نیاید در بیان
تو در جان منی من غم ندارم / تو ایمان منی من کم ندارم . . .
می گن با هرکی دوست بشی شکل و فرم اونو می گیری
اگه با خدا دوست بشی ، چه زیبا شکل می گیری . . .
لحظه هایت سر شار از بوی خدا . . .
آنهایی که به بیداری خداوند اعتماد دارند ، راحت تر می خوابند . . .
خداوندا، مگذار آنچه را که حق می دانم
به خاطر آنچه که بد می دانند، کتمان کنم . . .
در مقابل تقدیر خداوند مثل کودکی یک ساله باش
وقتی او را به هوا می اندازی، می خندد
چون ایمان دارد که تو او را خواهی گرفت . . .
خدا همه چیز را در یک روز خلق نکرده،
ولی امان از این آدمیزاد که می خواد همه چیز رو یک روزه
مرا واسطه عشق خود میان آدمیان کن
تا آنجا که نفرت است عشق را ارزانی کنم
آنجا که تقصیر وگناه است ببخشایم
آنجا که تفرقه وجدایی است پیوند بزنم
به نام بی نام او بیا تا شروع کنیم / در امتداد شب نشینیم و طلوع کنیم
مهم نیست چگونه، چطور و چند / به یک تلنگر ساده بیا تا رجوع کنیم
ببین که خاک چگونه به سجده افتاده / چرا غرور و تفاخر بیا تا رکوع کنیم . . .
گرفتار آن دردم که تو درمان آنی بنده آن ثنایم که تو سزای آنی . . .
ملت عشق از همه ی دین ها جداست /عاشقان را ملت و مذهب خداست . . .
یا وصل تو را به کام دل خواهم دید
یا جامه عاشقی کفن خواهم کرد . . .
خداوندا تو را می خواهم ای از خاکیان برتر
تو را می گریم ای در کهکشان جاری
غریبی های اشکم را پناهی باش . . .
یک ذره ز حکم تو جهان خالی نیست!
به صدای ناز باران تو بخوانیم دوباره / تو به انتهای حیرت برسانیم دوباره
ز سر جهالت خود ز در تو خود براندم / تو کریم تر از انی که برانیم دوباره . . .