جوک و اس ام اس

جوک و اس ام اس جدید،جوک بی تربیتی جدید،اس ام اس خنده دار بی ادبی،جوک زشت،اس ام اس جدید،جوک جدید،اس ام اس عاشقانه،جوک زشت

جوک و اس ام اس

جوک و اس ام اس جدید،جوک بی تربیتی جدید،اس ام اس خنده دار بی ادبی،جوک زشت،اس ام اس جدید،جوک جدید،اس ام اس عاشقانه،جوک زشت

جوک خنده دار،جوک جدید 91،جوک بامزه،جوک شاد91


بچه:مامان اون آقاروببین کچله!!!! مامان: هیس…میفهمه بچه: اه…مگه تا حالا نفهمیده

***

به یه آدامس میگن آرزوت چیه ؟

میگه : زیر دندون اصفهونی جماعت نیوفتم !!!

***

اصفهانیه برای بچه اش اسمارتیس میخره ٬ روش مینویسه :

هر ۸ ساعت ۱ عدد !!!

***

جواب کنکور میاد . غضنفر رتبش رادیکالی در اومده بوده !!!

***

از غضنفر می پرسن که برای بستن یه لامپ به چند نفر ترک احتیاجه می گه 3 نفر می گن چرا 3 نفر ؟ میگه: یه نفر میره بالا نردبون ، لامپ رو میگیره .. دو نفر هم از پایین، نردبون رو میچرخونن

***

شب اول قبر ازغضنفر میپرسن “خدای تو کیست؟” میگه اجازه بدین از فرصت مقایسه استفاده کنم

***

یارو لنگ بوده با کشتی میره سفر…وقتی برمیگرده رفیقش میگه خب سفر خوش گذشت؟؟ میگه نه بابا همش استرس داشتم هی می گفتن لنگرو بندازین تو آب؟

***

غضنفر ریش پروفسوری داشته میره پیش رفیقاش و بهشون میگه: هر سوالی دارین امر وز بپرسین فردا میخوام ریش هامو بزنم

***

به غضنفر میگن: یه میوه خوشمزه، آبدار و شیرین نام ببر. میگه: خیار! بهش میگن: خیار کجاش آبدار و شیرینه؟ ترکه میگه: شما اونو با چایی شیرین بخور، نظرت عوض میشه

***

غضنفر تصادف میکنه، ملت علاف میریزن دورش و شروع میکنن نظر کارشناسی دادن.

بالاخره بعد یک مدت افسر راهنمایی میاد، منتها اونقدر ملت هرکدوم واسه

خودشون چرت و پرت میگفتن که صدای افسره به جایی نمیرسیده. شاکی میشه،

داد میزنه: ساکت.. ساکت… ایلده دیگه اینجا کسی جز جناب سروان حق گه

خوردن نداره

***

یه روز مدیر مهد کودک به یکی از بچه ها میگه:

تو مامان داری؟ میگه نه!

میگه بابا داری؟ میگه نه!

مرده میگه پس چی داری؟ میگه جیش دارم!!!!

***

قاضی: اگر جواب ندی پدرت را در می آوریم.

متحم:خدا پدرتو بیامورزه! پدر من سالهاست که در زندان است

***

به یارو میگن: سیگار میکشی؟ میگه: نه

میگن: مشروب میخوری؟ میگه: نه

میگن: قماربازی میکنی؟ میگه: نه

میگن: سینما میری؟ میگه: نه

میگن: رفیق بازی میکنی؟ میگه: نه

میگن: پس وقت بیکاری ات رو چه جوری پر میکنی؟ میگه: دروغ میگم

***

یه لره که پولدار بوده بچشو میبره مهدکودک لندن خارجى یادش بدن سال بعد میره سراغ بچه اش نرسیده به مهد کودک بچه هاى لندنى داد زدن: ممتقى بوات اما !

***

لره موقع مرگش بچه هاشو جمع میکنه بهشون یه چوب میده میگه بشکنید میشکنن. بعد یه دسته چوب میده میگه بشکنید میشکنن . بعد یه دسته بیل میده میگه بشکنید میشکنن . بعد 10 تا دسته بیل میده میگه بشکنید میشکنن. مفتول میده میشکنن . تیر اهن 18 میده میشکنن . میگه کره خرا لر بازی در نیارین میخوام نصیحتتون کنم

***

یارو لب دریا همش داد میزد آفرین، ما شالا …. ،ازش میپرسن چه کار میکنی؟ میگه :پسرم 1 ساعته رفته زیر آب هنوز بر نگشته …عجب نفسی داره

***

یارو می ره بانک می گه: آقا کل موجودی منو بدین همشو می گیره میشماره می گه:درسته بذار سر جاش!!

***

یارو پسرشو می بره آزمایش کنه تا معلوم بشه دیوونه هست یا نه . دکتر به پسره میگه برو با این آبکش آب بیار . یارو می گه:پسرم خسته ست بذار خودم بیارم !!

***

یه اصفهانیه رو به جرم قتل زن و مادر زنش داشتن محاکمه می‌کردن! قاضی بهش می‌گه: شما مظنون به قتل همسرتون توسط ضربات چکش هستید! یهو یکی از افراد بسیار محترم جامعه از پشت دادگاه داد می‌زنه: ای کثافت بی شرف! دوباره قاضی می‌گه: در ضمن شما مظنون به قتل مادر زنتان با ضربات چکش هم هستید! دوباره اون فرد محترم می‌گه: ای آشغال کثیف! قاضیه این دفعه دیگه عصبانی می‌شه و می‌گه: آقای فرد محترم جامعه! می‌دونم که به خاطر این بی رحمی و جنایت چقدر از این آقا بدتون میاد، اما اگه یک بار دیگه از این حرفای رکیک بزنین ناچار می‌شم که از دادگاه اخراجتون کنم! فرد محترم می‌گه: مساله این نیست که ازش بدم میاد، مشکل اینه که من 15 ساله‌ که همسایه‌ی اینام و در طی این 15 سال هر وقت خواستم ازش چکش قرض بگیرم، گفته که ما چکش نداریم

***

بلیط های اصفهان از 20 تومن به 10 تومن کاهش پیدا می کنه، اصفهانیا اعتراض می کن. ازشون می پرسن واسه چی اعتراض کردین می گن چون قبلا که پیاده می رفتیم 20 تومن به نفعمون بود، اما حالا 10 تومن به نفعمونه

***

آقاهه می ره خارج، ازش می پرسن اسمت چیه؟ می گه:

sun god between two water gold shit dear wife

شمس اله میاندوآبی زرگنده زنجانی

***

یه آبادانیه با یه فرانسویه راه می رفتن، فرانسویه می گه: ما ایفل رو ۱ ماهه ساختیم، فلان جا رو ۲ ماهه، خلاصه، هی گفت و گفت تا این که آبادانیه چشمش به برج آزادی افتاد، یهو گفت: ای بابا، این که الان اینجا نبود!!!

***

دکتر از دیوانه پرسید: تو رو برای چی به تیمارستان آوردند؟ دیوانه گفت: بدون هیچ دلیلی، فقط به خاطر اینکه من معتقدم جوراب نخی خیلی بهتر از جوراب نایلون هست. دکتر گفت: این که دلیل نشد، منم معتقدم جوراب نخی بهتر از جوراب نایلون هست. دیوانه گفت: چه جالب! راستی شما جوراب نخی رو با سس سفید می‏خورید یا با سس گوجه فرنگی؟

***

فیله و مورچه هه باهم ازدواج می کنن فیله می میره مورچه هه میگه: بدبخت شدم حالا باید تا آخر عمر براش قبر بکنم

***

یکی یه روباه مرده می بینه به خودش میگه خوب شد مرده وگرنه گولم می زد !

***

یه نفر میره دکتر میگه آقای دکتر هیچکس منو تحویل نمی گیره. دکتره میگه: نفر بعدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد