یا ابوالفضل العباس
با خدا عباس وقتی دست داد . . . هر دو دست خویش را از دست داد
آهای عطر گل یاس آهای خدای احساس - تموم زندگیم فدای یک نگاه عباس
دلم مست و لبم مست و سرم مست
بخون ای دل که صبرم رفته از دست
بخون ای دل محرم اومد از راه
بخون اجر تو با عباس بی دست
دامن علقمه و باغ گل یاس یکی است
قمر هاشمیان بین همه ناس یکی است
سیر کردم عدد ابجد و دیدم به حساب
نام زیبای اباصالح و عباس یکی است
دریا تمام سوز لبش را به آب داد
صحرا به تشنگان قدح آفتاب داد
مردی سوار اسب بهب دیا سلام کرد
باران نیزه بود که او ار جواب داد
همچو باران که شبی شعله به دریا زده است
لشکر دشمن از اندام .... جا زده است