برای پروانه شدن پیله ی دستان تو کافیست،
دستانت ، حلقه میزنند به دور کمرم …!
این تنها <پــرانتـز> دوست داشتنی ِ زندگی ِ من است …!
نازی که ز لبخند گل یاس هویداست / زیبایی عشق است که در چشم تو پیداست
به سلامتی اون با مرامی که گرمای دستتو تو اوج سرما با گرمای بخاریه ماشینه یکی دیگه عوض نمی کنه
برای پروانه شدن پیله ی دستان تو کافیست،
دستانت ، حلقه میزنند به دور کمرم …!
این تنها <پــرانتـز> دوست داشتنی ِ زندگی ِ من است …!
نازی که ز لبخند گل یاس هویداست / زیبایی عشق است که در چشم تو پیداست
عشق یعنی : چون خورشید تابیدن بر شبهای دوست و چون برف ذوب شدن بر غم های دوست.
سکوت یعنی یه حرف که رو لبمه ، یه شرم که تونگامه ، یه ارزو که تو سینمه ، سکوت یعنی دوستت دارم.
چقدر عبور ثانیه ها سخت میشود وقتی دلی برای دلی تنگ میشود.
دلتنگیهایم را با کدام قایق خیالی روانه دل دریاییت کنم تا بدانی دلتنگتم.
اگر تو قلبت صدای اره و تیشه اومد نترس ، منم دارم گوشه قلبت کلبه می سازم.
آمدنت یک رویا بود ماندنت یک خاطره و رفتنت فاجعه.
من در تب عشق تو اسیرم ، بگذار که جان از تو بگیرم / یا با نفس تو زنده باشم یا اینکه به جای تو بمیرم.
زندگی آن هنگام زیباست که آدمی بداند فکری به خاطرش در هیاهوست.
خوابِ اصحـاب کهـف ،
یک شوخی ست !
در سرزمینِ من،
…
یک روز هم که بخوابی
از یــــاد می روی
بعضی از امیدهای ما شبیه این میمونه که تو صحنه اعدام به یه محکوم پس از عطسه کردن بگی عافیت باشه!!!
یک نفر از کوچه ی ما عشق را دزدیده است
این خبر در کوچه های شعر ما پیچیده است
دوره گردی در خیابانها محبت می فروخت
گوییا او هم بساط خویش را برچیده است
کاش می آمد و می دیدم که از خود رفته ام …… آنکه عاشق بودنم را یک نفس باور نداشت
من و تو ره به ثوابی نمی بریم از هم
مشتعل شد تار و پودم، از کجا می آیی امشب
با توام ای عشق آتش دم، چه آوردی برایم؟
جبرئیل آیه های شعر من، با من چه کردی؟
کز تب آشفتگی در نای می لرزد صدایم